تازگیاچه خبر؟؟
گل مامان ازتوچه پنهون راستش من وبابابهنام نمیخواستیم امسال تولدت رو جشن بگیریم. میخواستیم بذاریم بزرگترکه شدی وعاقلترشدی یه جشن بزرگ بگیریم. اما برعکس بجای نگرفتن تولد دوتا دوتا برات جشن گرفتیم. شب اول خونواده مامانی که عکساشوتوپست قبل گذاشتم وشب دوم خونواده بابایی. کلی بهت خوش گذشت وبرخلاف باورهمه توکاملا متوجه همه چیزبودی. دست زدی رقصیدی شمعتو فوت کردی ودودونه منتظرمیموندی تاکادوهاتوبازکنن وبخاطرزحمت همه کلی کادوگیرت اومد: خلاصه که همه یه عالمه توزحمت افتادن ولی بجاش اون دوشب رفت جزو دفترخاطرات خوب ورنگین کمانی ات. ........................................ ازاونجایی که وانیا کوچولو دخترخاله نسترن...
نویسنده :
مامان سارا
17:03